شعرهای من گرسنه ترند!
جاده ها مصروف اند بردارید پیاده رو ها را -
اینجا کلاغ ها گواهی نامه ندارند!
سایه ای زمین آب شد - گم شدم در دو بُعدش
که فرو رفتم در اندام وارونه ای زردک
برگ هایم صفر شدند در معادله ای درجه سه
و خیام نتوانست آن را در دقیق ترین تقویمش مهار کند
حالا می دانم زیرزمینی ها چقدر تاریک اند -
وقتی قد آدمها را می زنند زیر صفر!
امیدها بلیت می کنند واگن های قطار را از فردا
تا نیویارک و بیجینگ را وصل کنند در چهل و دو دقیقه
که بزرگترین صفر، قد بلندترین یکِ تاریخ شود
بردارید پیاده رو ها را قاغ می کشند به جای کلاغها
بیچاره ها گرسنه اند
نقیب می زنند تا انتهای معده
صداها چقدر متعفن اند در خلوت!
پیاده رو ها را بردارید - در من می کوچند!
شعرهای من گرسنه ترند
می پیچند در پیاده روها، در شعرهایم
آدمها کجا می بینند مورچه ها را!
پیاده روها می مانند – شعرهای من گرسنه ترند
آه ! که برنج شده اند در استخرهای طلایی کعبه
آفریقا دور است – مسلمانی به آنجا نمی رسد
آفتاب گم شده از شرم
سنگها چقدر داغ اند!
پیاده روها را بردارید – شعرهای من گرسنه ترند
(علی ادیب، مولده – ناروی)
22/12/2010
علی ادیب هستم. در سال 1388 از دانشکده ی ژورنالیزم دانشگاه کابل لسانس گرفته ام.