دیریست که از کوچه ای بالا خبری نیست

انگار که در جاده عسل یا شکری نیست

 

معصومه و تهمینه و لیلا همه هستند

از خنده ای خانم گلک ما اثری نیست

 

یک بار فقط ساده ازین کوچه گذر کن

خیر است که بر قامت گل روی - سری نیست

 

بگذار من و پنجره یک بار بخندیم

دریاب! که دنیا قفس یک کنری نیست

 

کوهست! سیاهی است!  تباهیست عزیزم!

برگرد! در این جاده مرا همسفری نیست

 

(علی ادیب، ویستنس – ناروی)

05/11/2010