زد
می شود خورشید را بر پشت کوهی دار زد؟
من که می بینم – بلی! حتا دهانش تار زد
بس که با خورشیدهای بی پدر(!) مخلوط شد
می شود سنگی گرفت و بر سرش انگار زد
آسمان خورشید - بارانیست اما شب همان!
باید این نقلی – خران را یک به یک افسار زد
کم کمک "سامانه ی خورشید" بر هم می خورد
شک سرآغازِ یقینِ کوه را دستار* زد
کهکشان - فرق است بین نور و آتش هموطن!
آتش افروزان - وطن را از سرِ شلوار زد
این همان آتش – فروز سال های پیش که:
بارها در کون خود صد چوب استعمار زد
پیش ازینکه صخره بر دیوار پا را بشکند،
زود باید صخره ها را بر تن دیوار زد
(علی ادیب، ویستنس – ناروی)
10/10/2010
*منظور از دستار، رسم دستاربندی در مدارس دینی است که از طرف شخص و یا جمعی از علمای دینی به عنوان رتبه یا درجه ی علمی به طلاب، اعطا می شود
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۰۷/۱۸ ساعت توسط علی اديب
|
علی ادیب هستم. در سال 1388 از دانشکده ی ژورنالیزم دانشگاه کابل لسانس گرفته ام.