گوش کن لیلی! که من اسباب بازی نیستم

روی پرچال اتاقت یک قناری نیستم

 

می روی لیلی برو، راه قشنگت سبزتر!

با تمام موم بودن، مرد زاری نیستم

 

فکر کردی بعد ازین خود را به آتش می زنم؟

نازنینم! آنقدرها لاوبالی نیستم

 

بعد ازین هم می شود با آفتابی عشق کرد

دل هنوزم هست هرگز دست - خالی نیستم

 

چاله می روید ازین پس، پیش پایت - احتیاط!

قلب خود را پس گرفتم، نبض قالی نیستم

 

ناخراباتی مکن دیوانه! بازم وقت هست!

های لیلی! های لیلی! من که رازی نیستم!

نیستم!!!!!!!

 (علی ادیب، ویستنس – ناروی)

06/10/2010

یادآوری: این غزل در ویبسایت سمنگان نیز نشر شده است: http://www.samangan.org/site2/index.php?route=literature/view/&Pid=61