یک شود ...
روزی که روزگار من و یار یک شود
آهنگ دَر و ساعت دیوار یک شود
در کوچه های خسته ی هندونشین ِشهر
رقص ِقشنگ ِآیینه - گلنار یک شود
وقتی کسی به زلف ِغزل دست می کشد
دست خدا و قافیه انگار یک شود
بی بند و بار بچه ی بی آبروی شهر
با پیچ و تاب قصه ی گیتار یک شود
وقتی هجوم ِفاصله ها دور می شود
آواز ِدل و بال بوتیمار ِیک شود
!حالا بمان برای تظاهر، عزیز من
حرف شما و مردم بازار یک شود
(علی ادیب، ویستنس - ناروی)
۰۴/۰۸/۲۰۱۰
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۰۵/۱۴ ساعت توسط علی اديب
|
علی ادیب هستم. در سال 1388 از دانشکده ی ژورنالیزم دانشگاه کابل لسانس گرفته ام.