روزی که روزگار من و یار یک شود

آهنگ دَر و ساعت دیوار یک شود

 

در کوچه های خسته ی هندونشین ِشهر

رقص ِقشنگ ِآیینه - گلنار یک شود

 

وقتی کسی به زلف ِغزل دست می کشد

دست خدا و قافیه انگار یک شود

 

بی بند و بار بچه ی بی آبروی شهر

با پیچ و تاب قصه ی گیتار یک شود

 

وقتی هجوم ِفاصله ها دور می شود

آواز ِدل و بال بوتیمار ِیک شود

 

 !حالا بمان برای تظاهر، عزیز من

حرف شما و مردم بازار یک شود

(علی ادیب، ویستنس - ناروی)

۰۴/۰۸/۲۰۱۰